همشهری آنلاین؛ سرنخ: چند روز قبل چوپانی در بیابان‌های اطراف تهران در حال چرای گوسفندانش بود که چشمش به مردی افتاد. او درحالیکه زخمی شده بود، روی زمین افتاده و از شدت خونریزی از حال رفته بود. چوپان خود را به مرد زخمی رساند اما او به سختی نفس می کشید. پایش بر اثر اصابت گلوله زخمی شده و خون زیادی از او رفته بود.
مرد چوپان وی را روی شانه هایش انداخت و خود را به جاده رساند. سپس از خودروی های عبوری کمک خواست و با کمک یکی از آنها مرد زخمی را به بیمارستان منتقل کرد. مرد زخمی با فداکار چوپان از مرگ حتمی نجات یافت اما هنوز هویت او و علت گلوله خوردن وی مشخص نبود و از آنجا که ماجرا مشکوک به نظر می‌رسید، گزارش این حادثه به پلیس اعلام شد.
چند ساعت قبل
مرد جوان درحالیکه آشفته و پا برهنه بود در یکی از جاده‌های فرعی واقع در حاشیه تهران جلوی راننده خودرویی را گرفت و درخواست کمک کرد. وی که به خوبی نمی‌توانست فارسی صحبت کند، دست و پا شکسته از راننده خواست تا او را به مقر پلیس برساند. او می‌گفت که به دام گروگانگیران خشن گرفتار شده و جان دوستش در خطر است. وی با کمک راننده به اداره پلیس رفت و وقتی پیش روی افسر تحقیق قرار گرفت گفت: من تاجر و اهل یکی از کشورهای اطراف ایران هستم. چند روی قبل به همراه یکی از دوستانم که او هم تاجر است به ایران سفر کردیم. ما برای دیدن زنی به نام سارا به ایران آمدیم. قرار بود مقداری کالا با قیمت مناسب از ایران خریداری کنیم و آنها را به کشورمان منتقل کنیم.
وی ادامه داد: وقتی به ایران رسیدیم، سارا با ماشین به دنبال ما آمد. فکر می کردیم قرار است به شرکتش برویم اما او به سمت حاشیه تهران رفت و وارد باغی شد. به محض ورود چهار مرد به سمت ما هجوم آوردند و دست و پاهایمان را بستند. سپس ما را به اتاقی بردند و به شدت شکنجه مان کردند.
تاجر خارجی ادامه داد: آدم ربایان از ما خواستند که با خانواده‌هایمان تماس بگیریم و از آنها درخواست پول برای انجام معامله کنیم. ما هم از ترس جانمان به خانواده هایمان زنگ زدیم و از آنها خواستیم تا پول را به صورت ارز دیجیتال تهیه کنند. آدم‌ربایان نفری ۹۰ هزار دلار از ما پول خواسته بودند و خانواده دوستم این مبلغ را واریز کردند اما خانواده من چند روز فرصت خواسته بودند.
وی گفت: بیش از یک هفته گروگان بودیم و در این مدت متوجه شدیم یکی از آدم‌ربایان نگهبان باغ است و شب ها در باغ می ماند اما سه مرد دیگر به صورت شیفتی جایشان را تغییر می دادند. با دوستم قرار گذاشتیم تا یک شب حواس نگهبان را پرت و فرار کنیم. سرانجام شب حادثه از غفلت نگهبان استفاده کرده و فرار کردم اما دوستم که او هم تصمیم به فرار گرفته بود نتوانست. یعنی نگهبان متوجه شد و به دنبال ما آمد. من به سمت جاده دویدم اما از پشت سرم صدای شلیک گلوله شنیدم و احتمال می دهم آدم ربایان، دوستم را هدف گلوله قرار داده‌اند.
اقدامات ویژه
با اظهارات این مرد معلوم شد فرد مجروحی که پیکر نیمه‌جانش توسط چوپان در بیابان پیدا شده و گلوله به پایش اصابت کرده بود، در حقیقت دوست تاجر جوان بوده است. با شکایت این دو مردخارجی، پرونده ای پیش روی قاضی موسی‌رضا زاده، بازپرس جنایی تهران تشکیل شد و به دستور وی، گروهی از ماموران پلیس آگاهی تهران ماموریت یافتند تا محل گروگانگیری را شناسایی و آدم ربایان را دستگیر کنند.
مردان تاجر اما نتوانستند هیچ کمکی در رابطه با مخفیگاه و محل اسارتشان به پلیس کنند، چرا که شناختی از محلی که در آنجا گروگان بودند نداشتند. با این حال ماموران در جریان بررسی‌های تخصصی موفق شدند محلی را که یکی از گروگان پس از فرار از باغ سوار ماشین شده بود، شناسایی کنند. آنها راهی این محل شدند و در جریان بررسی‌های تخصصی موفق شدند باغ مخوفی را که گروگان‌ها در آنجا زندانی بودند شناسایی کنند. به این ترتیب تیمی از ماموران راهی آنجا شدند و نگهبان باغ را بازداشت کردند.
آدم ربایی های سریالی
نگهبان باغ اما در بازجویی ها گفت: دو ماهی می شد که به عنوان نگهبان در این باغ استخدام شده بودم و در ماجرای گروگانگیری نقشی ندارم. اما با اطلاعاتی که وی از صاحب‌کار و دوستانش در اختیار پلیس قرار داد، ماموران موفق شدند یکی از آدم ربایان را دستگیر کنند. وی اگرچه اصرار بر بیگناهی داشت اما وقتی شواهد را علیه خود دید به گروگانگیری های سریالی با همدستی دو مرد و یک زن اعتراف کرد. آنطور که تحقیقات نشان می داد زن جوان سرکرده گروه بود و با دستور وی گروگانگیری ها انجام می شد. با اعتراف مرد جوان تحقیقات برای دستگیری اعضای این گروه ادامه دارد.
گفت و گو با متهم
مرد جوان که به اتهام گروگانگیری های سریالی دستگیر شده، میگوید به خاطر پول وارد دنیای تبهکاران شده است. گفت و گو با او را می خوانید.
از نقشه هایتان برای گروگانگیری های سریالی بگو؟
ما دو نقشه داشتیم؛ نخست گروگان گرفتن اتباعی که اقامت قانونی در ایران نداشتم و دوم فریب و کشاندن تاجران خارجی به ایران برای باج گیری.
بیشتر توضیح بده؟
ابتدا به سراغ اتباعی می رفتم که قاچاقی وارد ایران شده بودند. به بهانه کار یا مهاجرت به کشورهای اروپایی، آنها را فریب داده و به باغی که اجاره کرده بودیم می کشاندیم. بعد دست و پایشان را می بستیم و شکنجه شان می دادیم تا از خانواده هایشان باج بگیرم.
چقدر باج می گرفتید؟
از ۱۰ هزار دلار به بالا. اغلب به صورت ارز دیجیتالی دریافت می کردیم.
بعد چه می شد؟
بعد گروگان ها را رها می کردیم. البته چون غیرقانونی وارد ایران شده بودند نمی توانستند شکایت کنند. درنتیجه پلیس و قوه قضاییه دنبال ما نبود.
اما دو تاجرخارجی به صورت قانونی به ایران آمده بودند؟
گفتم که این قسمت نقشه فرق داشت با نقشه قبلی. البته ما فقط این دو تاجر را توانستیم به ایران بکشانیم که خب با زیرکی آنها دستمان رو شد. زن جوان درواقع رییس ما بود به بهانه کار، تاجران را به ایران کشاند که توانستیم از یکی از آنها ۹۰ هزار دلار بگیریم. منتظر بودیم خانواده نفر دوم هم واریز کند بعد رهایشان کنیم. خب مطمئن بودیم آنها ایرانی نیستند و نمی توانند آدرس باغ را پیدا کنند اما آنها فرار کردند که ناچار شدیم به سمتشان شلیک کنیم. ما فکر می کردیم گلوله به یکی از آنها خورده و به قتل رسیده است. به همین دلیل وی را در بیابان های آن اطراف رها کردیم؛ درحالیکه خون آلود بود. الان شنیدم که خوشبختانه زنده است.
نظر شما